Document

بازگشت

زمان مطالعه : ۱ دقیقه و ۱۳ ثانیه

در سوگ محمدرضا شجریان

خسرو اواز ايرانم كجاست خوش صدا آن مرغ خوشخوانم كجاست

عارفان را بزم گل ها ديده ام در پي او باغ عرفانم كجاست

صوت الحانش زلال از قعر دل اب چشمه چشمه سارانم كجاست

بي هدف هر سو نگاهم بي رمق مشك خوش بو عنبر افشانم كجاست

وقت تنگدستي به هر سو جستجو دست ياري جمع يارانم كجاست

صوت داودي به سان آب پاك ربنايت وقت رمضانم كجاست

ذكر حافظ ، مولوي هر بند شعر چون اسير در بند زندانم كجاست

كنج خانه در غم نا مردمان چاره ي دردم طبيبانم كجاست

شعر ايران را چه زيبا خوانده اي خاطرم از نام ايرانم كجاست

اي بسان روشنايي هر طرف در دل شب ماه تابانم كجاست

ارزو ها در پس هر ارزو شد نصيبت ان خراسانم كجاست

اي شدي نزديك به تربت ، خاك او نام ثالث سرو سامانم كجاست

گر شكستي ، رفته اي از جمع ما اي حبيبم عهد و پيمانم كجاست

  شجريان فقط خواننده نبود بلكه هر بند شعر را آگاهانه انتخاب مي كرد و در قالب نت و موسيقي، ان را بازخواني مي كرد. او موسيقي و ادبيات فارسي را در هم ادغام كرد و نشان داد كه شعرهاي ايران زمين خود به تنهايي موسيقي هستند و شايد بي دليل نبود كه شاعران قديم به وقت سرودن ، مي نواختند و اين از اعجاز زبان فارسي است. بسياري بر اين عقيده اند كه زبان فارسي را حكيم ابوالقاسم فردوسي زنده كرده است و موسيقي اصيل ايراني را شجريان و چه زيبا ارامگاه أبدي اش را در خراسان و كنار فردوسي انتخاب كرد و بدين سان آرام گرفت و ديگر نخواند. حبيب اله سلطانپور ١٣٩٩/٧/٢٢ [video mp4="https://api.doctop.com/uploads/sites/22/2020/10/WhatsApp-Audio-2020-10-14-at-20.34.35.mp4"][/video]  

مقالات پیشنهادی